دقت و نکته سنجی عکاس، شناخت او از زمان حال است_یا، دیدن زمان حال با چنان وضوحی که گویی دارد بدان وسیله گذشته را می نگرد و آینده را احساس می کند. این کار، آیین خیره کننده ای است و برای آن دانش و معرفت و همچنین ادراک زمان، لازم است. از این رو، عکاس، به تمام معنی یک انسان معاصر است؛ انسانی که زمان حال به وسیله چشمان او به گذشته می پیوندد.
«دنیای آتژه» (1964)

سال 1898 در اسپرینگ فیلد (اوهایو،ایالات متحده) به دنیا آمد. از 1918تا1921 در دانشگاه ایالتی اوهایو و سپس در نیویورک در رشته مجسمه سازی و نقاشی تحصیل کرد. در سال های 23_1921 در برلین و پاریس ادامه تحصیل داد و از 1924 به عنوان دستیار من ری کار عکاسی را آغاز کرد. سال1925 بر ارزش آثار اوژن آتژه آگاهی یافت و پس از مرگ او در 1927، گردآوری نگاتیف ها و عکس های او را بر عهده گرفت. در سال 1930 نیز عمده کار های چاپ کتاب «atget photographe de paris» را برعهده داشت.

سال 1926 نخستین نمایشگاه عکس های آبوت، با معرفی ژان کوکتو، در پاریس برگزار شد. سال1929 به ایالات متحده برگشت و به استخدام مجله «فورچون» درآمد. بعد مجله «لایف» گرفتن یک رشته عکس های مربوط به موضوع های علمی را به او سفارش داد.

آبوت پس از یک رشته عکس های مستند از زندگی روزمره در نیویورک و شرکت در نمایشگاه «فیلم و عکس» اشتوتگارت (آلمان)، روی یکی از طرح های هنری دولت آمریکا به نام «برنامه دگرگونی نیویورک» کار کرد. چاپ کتاب «دگرگونی نیویورک» در 1939، نتیجه این طرح بود. از 1938، در «مدرسه تحقیقات اجتماعی» به تدریس پرداخت و این کار را بیست سال ادامه داد. در سال های 61_1958 با «کمیته مطالعات علم فیزیک» ، وابسته به «شرکت خدمات آموزشی» ، همکاری داشت، و در رابطه با این کمیته و موسسه «اسمیتسونین»، نمایشگاه«تصویر فیزیک» را در سراسر آمریکا برگزار کرد. یکی از آخرین کار های او چاپ کتابی است به نام «دنیای آتژه» در سال 1964.

 

*      *      *

عکاسی باید روی پای خود بایستد

به عقیده من تصویر گرایی بیشترین تاثیر را در نامکشوف ماندن عکاسی داشته است. اما اول اجازه بدهید این اصطلاح را تعریف کنم. تصویرگرایی در اساس یعنی ساختن تصویر های لذت بخش، زیبا و تصنعی، با روحیه سطحی بعضی نقاش های بی اهمیت. حتی باید گفت مقلدان این کیفیت های سطحی به آن ارزش های حقیقی که نقاشی در پی آنهاست آگاهی ندارند. اگر عکاسی از رسانه دیگری تقلید کند، هرگز نمی تواند به سن بلوغ برسد. عکاسی باید روی پای خود بایستد؛ باید خود به تنهایی راه بیفتد؛ باید خودش باشد.

اگر رسانه ای بخاطر تصویر واقع گرایانه ای که با عدسی شکل گرفته است یک رسانه تجسمی است، دلیل ندارد در تحریف کارکرد آن پافشاری کنیم. برعکس، بهتر است همین کیفیت را دودستی بچسبیم، از آن استفاده کنیم و تا نهایت به کشف آن همت گماریم.احتمالا موضوعی که به بهترین وجه ممکن برای این کیفیت خاص مناسب است، همان است که خود دیکته می کند.

پس از نخستین روز های پا گرفتن عکاسی، که روز هایی پر از خلاقیت و سلامت بودند، موجی از تصویر گرایی عامیانه آغاز شد و شکوفان گردید. این نوع کار معمولا بیش از حد احساساتی بود.محیط آن فراهم شد؛ و این نظام رفت تا همه چیز را ریشخند کند. محدودیت های نقاشی، که با بدترین معیار های ویکتوریایی وفق داده شده است، برای اغلب ما آشناست.  کسی که بیشترین مسئولیت را در قبال کل این جنبش بر عهده دارد هنری پیچ رابینسون انگلیسی است که از نظر مالی موفقیت بسیار یافت و این جنون را به آمریکا نیز صادر کرد؛ آمریکایی ها هم آن را حریصانه قاپیدند. کلمه «نمایشگاه» را رابینسون باب کرد، و عکس «نمایشگاهی» هنوز هم در باشگاه های آمریکایی رواج دارد.

اما مسئله همیشه دو طرف دارد، و شاید همیشه هم چنین بماند. خوشبختانه در آن روز ها طرف دیگر تصویر مطرح بود. مردانی چون متیو بریدی، ویلیام ه.جکسون ، سالیوان ، گاردنر و دیگران تصویر های واقع گرایانه اعجاب آوری از دنیا و زمانه شان می ساختند.

ادامه دارد…